- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
لب اگر خـورد به پیـمـانه بهـا می گیرد سنــگ با دست شما حکم طلا می گیرد شـاهــد واقـعـه سلـمـانی نیـشابـوراست هر کسی خواست بداندکه کجا می گیرد قـصۀ شیـخ بـهایـی و حـرم ثـابـت کرد رحـمـت واسـعـۀ تو هـمـه را می گـیرد این حرم کهف حصین است چه حاجت به طلسم؟! دامـن آلـوده در آن بـوی خـدا می گـیرد عــشـق وارد شــدن وقـت اذان را دارم که دلم در صف عـشـاق صـفا می گیرد قدمش میگذرد بی خطراز روی صراط هر کسی دست به دامــان شما می گیرد عــالـم آل مــحـمــد ز دم تــوسـت اگـر بیشتر حـوزه در اطراف تو پا می گیرد شب میلاد تو از عرش خـود جـبـرائیل زود می آید و در صحن تو جا می گیرد قـبـۀ پـادشـه طـوس چنان کـربـبـلاست که در آن بی بُـرو برگرد دعـا می گیرد واقـعا پـنجـره فـولاد شـفاخـانـۀ مـاست کـور می آیـد و فی الـفـور شـفـا می گیرد شاغـلم شغـل مـن این ست گـدایت باشم کـارم از بـرکـت الطـاف رضا می گیرد ارمنـی بـود مـردد که بگیـری دسـتـش گـفـتـمـش محـضر دلـدار بـیا! می گـیرد صحن تو شهرۀ خلق است به ترفیع مقام شـاه عـبـاس در آن حـکـم گـدا می گیرد پُر درآمد تر ازین شغل دگرشغلی نیست دعـبـل ازدست تو با شعـر عبا می گیرد "فـلـسـفی" نـیسـتم اما پی این فـلـسـفه ام که چــرا هرکه ز تو کــرببلا می گیرد؟
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
شکر صد بار خـدا را که سعادت دارم فـرصت آمــدن و عــرض ارادت دارم بـاز در کـسـوّت یک عـبـد گــدا آمده ام من از این جامه به تن خلعت شهرت دارم دست من نیست اگر بی سر و پا آمده ام دست من نیست اگر شوق زیارت دارم قــصّۀ پـنـجــره فـولاد و مـرا می دانـی من به بوسیـدن این پـنجـره عادت دارم در این میـکـده خـیمه زده ام شاهد باش دسـت امــیــد بـه دامــان اجــابـت دارم این دل مردۀ من زندگی اش دست شماست من خودم خوب به این نکته عنایت دارم معجزه از تو عجیب است مگر؛ من حتّی به گـدایـان تـو هـم چـشـم کـرامت دارم حاجتم را ندهی پیش خودم خواهم گفت او مرا خـواسته پیداست که قیمت دارم " داشتم کنج حرم جامعه را می خواندم " این سلامی است که تا صبح قیامت دارم پـدرم گـفت تـو هـم خـادم این آقـا بـاش خادمی کردم و عمریست که عزّت دارم خوشتر از طعم عسل طعم دعای سحر است با همین زمـزمه ها راه به رحـمت دارم شرط آن سلسـلۀ زرد تو را یادم هست هر چه دارم من از آن شرط ولایت دارم
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
از آن زمان كه طرح دلـم را خدا كشید آن را مـكـان سـلـطـنـت عـشـق آفـریـد دل را به نام رعیت عـشق اتنخاب کرد بر تاج وتخت ملک خودش شاه برگزید شـاهی کـه مهـربان رئوف است و آشنا شاهی که از فـقیر و گـدا ناز می خرید آنکه درآسمان وزمین تاج وتخت داشت هـمپای بال هـای زمین خـورده می پرید مانند چـشم های پُـر از رحـمـت و صـفا هرگز ندید دیده هـر کـس کـه دیـده دید آقا جهـان به دور تو پـروانه می شـود.. شـاهی شـبـیه شــاه خـراسـان نمی شـود بـاید كـبـوتـرانــه بـرایت غـزل نـوشـت بـاید تو را شـبـیه خـدا بـی مـثل نـوشت وقتی به چشم های شمـا می رسـد غــزل باید به جای چشم دو كاسه عسل نوشت آنكس كه جود را به توبخشید ای رئوف دل را گدای خان شـمـا از ازل نـوشت طـرز نـگـات زلـزلـه انــداخـت در دلم آبـاد خانـه اش كه مـرا بر گـسل نوشت کـار گـدای خـانـۀ تـو پـادشـاهـی اسـت باید برای لطف تو ضرب المثل نوشت ای آنـكـه گـشته ضامن آهـو مدد رسان در زیر صفر مانده تبم را به صد رسان در محضر تو خاكم و از خـاك كــمترم یـعـنی كـه از تـمـام فـلـك نـیـز بـرتـرم وقـتـی به پـیـش گـنـبـد زرد تو می رسم گـویـا بهــشــت كـرده تـجـلّـی بـرابـرم گـاهی شـبـیـه یـك نـخ سبـزم دخـیل تـو گـاهـی در آسـمـان ســرایـت كـبـوتـرم از اولـیـن سـفـر كه به پـا بوسـت آمـدم دیـگر نـشد كـه از حـرمـت دل بیـاورم جـز درب خـانـه ات در دیگـر نـمی زنم حـاجت بـه جز حـریم تو جایی نمی برم دستم بگیر غیر شمــا راه چـاره نیـست در كار خیرحاجت هیچ استخاره نیست گـنـبد نـگـو بـگـو كـه نـگـیـن جـهـانیان گـلدسـته نه بگو كه سـتون های آسـمان زائر نگو بگو كه ملك هـای عـرش حق خـادم نـه جـبـرئـیـل خـداونـد لا مكـان مرقـد نگـو و كعبـه بگو بر ضریح او بـوی خـدای می رسـد از بـارگـاهـشـان هـر چـیزدر جـوار شــما پـر بـهـا شود بیهـوده نیــست قیـمت بـالای زعـفران هـر جـا رویـم از سر خوانت نمی رویم از بس كه سفرۀ كرمت هست بی كران دنـیـا بــه آسـتـان حـریـمـت دخـیـل شـد كـوچـك تـرین گــای شـما جـبـرئـیل شد
: امتیاز
|
مدح امام رضا علیهالسلام
نـســـیــم در بــدرم، گـرد راه آوردم ز شـب سـیـاه تـرم رو بـه مــاه آوردم نبود دسته گـلـم تا به دست، برگـیرم در ایـن حـرم عـوض گـل گناه آوردم به دل شکستگی ام گر شهود می طلبی دو چـشمه اشـگ بـرایت گـواه آوردم گـناه کارم و رو کرده ام به دارالزّهد سـفــیـد مــویــم و روی ســیـاه آوردم ز آتـش گـنـهـم آب دیــده خــشـکــیده ز فــقـر اشـگ در ایـن خانه آه آوردم هزار در به رویم باز بودو کردم ناز نـیـاز خـویــش در ایـن بارگـاه آوردم به نـامـۀ سیهـم خـطّ قـرمزی بکـشید که بـر رئــوف رئـوفـان پــنـاه آوردم خدا کند که مراهم سگـی حساب کند کـه رو بـه کـوی رضا گاه گاه آوردم سرشک خجلت و طومار جرم عمرم را حــضـور مــظهــر عــفــو الـه آوردم رواست تابنویسی به نخل خود«میثم» کــه از بــهـشـت ولایـت گــیـاه آوردم
: امتیاز
|
توسل به حضرت رضا علیه السلام ( دهه کرامت)
کرامت هست آن جایی که سائل میشود پیدا اگرچه دست و پا گم میشود، دل میشود پیدا ز هر دلشوره ای دل را به دریای تو باید زد که قدر اشک از امواج سـاحــل میشود پیدا
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
ز آسـتـان رضـایـم؛ خــدا جـدا نـکــنـد من و جـدائی از این آستـان خـدا نکـند به پيش گـنـبد زرّينـش آفــتـاب مـنـيـر ز رنگ زردى خـود دعــوى بهـا نكند ز درگـه کـرمش دست الـتجـا نکــشـم گـدا که دامن صـاحـب کـرم رهـا نکند به روز حشر به باغ جنان ندارد جای هر آن کسی که رضا را ز خود رضا نکند به صحن او نکند کس هوای باغ بهشت مگر کسی که ز روی رضا حیـا نکند شها به زائر خود داده ای تو وعدۀ لطف کجا به وعدۀ خود چون توئی وفا نکند
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
مرده از فیض تو احیاگر جان می گردد عـالم پیـر از این نشئه جـوان می گردد ســر تـسلـیـم بـه پـای تــو فـرود آوردم که به انگشت ولای تو جهان می گردد تـا نهــد چـهــره بـه خـاک قـدم زوّارت سنـگ از دامـنۀ کـوه، روان مـی گردد بـا تـولاّی تـو چون سیـنۀ دریـا به کـلیم وادی خوف و خطر مهد امان می گردد هر کجـا نـام خـراسـان تـو آیـد به زبان اشک شوق است که از دیده روان می گردد سجـده بـر گـنبـد زرّین تو آرد خورشید که به امواج فـضا نور فشان می گردد آهوئی را که تو ضامن شوی ای ضامن خلق خاک او سرمۀ صاحب نظران می گردد همـه اعضای وجـودم؛ نه سر هر مویم بـه ثـنای تـو سـراپـای زبـان می گردد نـقـش شیـر از نگـه نـافـذ تو شیـر شود گرگ در خطّۀ طوس تو شبان می گردد همـچو بلبل که کند دور و بر گل پرواز گرد گلدستۀ صحنین تو جان می گردد دیده از هستی خود بلکه ز خود می پوشم تا که چشمم به رواقت نگران می گردد بـا تـو از آتـش دزوخ گـل جـنّت رویـد بی تو گلخانۀ فردوس، خزان می گردد زائـر کـوی تو آرد به خـداونـد طـواف دل من گِـرد مـزار تو از آن می گردد آسـمان هـا به طــواف حرمت مشغـولند تا که بر گرد زمین چرخ زمان می گردد تـیـغ بـا معـجـز ابـروت کنـد کـار سـپر تیر از گردش چشم تو کمان می گردد ناز بر جان کند و فخر فروشد به بهشت تن هر کس که به خاک تو نهان می گردد کــافـر ار نـام رضـا را ببـرد در دوزخ دوزخ از فیض دمش رشک جنان می گردد روز پرواز کتب پای صراط و مـیزان کرم و لطف تو بر خلق عیان می گردد لالـه از خـشت طلای تو برون آرد سر سنگ با معجـز تو دُرّ گران می گردد موسی از طور تو بانگ ارنی می شنود عیسی از شوق تو بی تاب و توان می گردد گر چه حجّ فـقـرائی به طـواف حـرمت تـا ابـد دایـرۀ کـون و مکـان می گردد گر به بازار جهان خلق جهان سود آرند همـه بی مهـر ولای تو زیان می گردد می دهد روی خدا را به همه خلق نشان هرکه در کوی تو بی نام و نشان می گردد هرکه بر پنجره های حرمت گیرد دست پنجه اش عقده گشای همگان می گردد روح بخش دل و جان است و روان قرآن هر کجا وصف ثنای تو بیان می گردد تـا کـند نـغـمه سـرایی به ثـنایـت (میثم) گرد او روح ملک، رقص کنان می گردد
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
ای سـنـد نـجـات من ولایت تو یا رضا صحن نو و عتیق تو کعبه و کربلا رضا دلـم بـود بـه یـاد تو مدیـنة الرضا رضا زیارتت به دیـن من زیارت خـدا رضا تو و کرامتت مرا ز خود مکن جدا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضـا رضا رضا شهی که خاک طوس از اوآمده محترم توئی مهی که نور میدهد بر عرب و عجم توئی رؤف اهـلبـیـتی و ولّـی ذوالکـرم توئی به مسجد الحرام دل قبله توئی حرم توئی صفا و مروه میکند با حرمت صفا،رضا رضا رضا رضا رضا رضـا رضا رضا رضا مـنم کــه بین طــوطیان گرم ترانۀ توأم کـبـوتری شـکـسته پـر در آشـیانۀ توأم نـیــازمـنـد گـنـدمـی در آســتــانـۀ تـوأم بـال زنـان دورو برِ نـقـاره خـانۀ تـوأم اگر پرم ز کوی تو بگو پرم کجا، رضا رضا رضا رضا رضا رضـا رضا رضا رضا الا الا ثـنـای تو، ذکر عـلـی الـدّوام من رؤف من، عطوف من، امید من، امام من لحظه به لحظه دمبدم، بر حرمت سلام من به غرفههای مرقدت، خورده گره زمام من در حرمت گرفتهام ذکر رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا حیات جان پراکنـد بوی خوش نسیم تو مــادر خـلـقـت آمــده ســائـلـۀ قـدیـم تـو صراط اولـیای حـق صـراط مستقیم تو دل ز فـرشـته میبـرد کـبوتر حـریم تو ملک بسوی این حرم آورد التجاء رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا ناز کنم به سلطنت اگر تو را گدا شـوم نـه لایـقـم گـدا شـوم گـدات را فـدا شوم چه میشود قـبول تو بخاطـر خـدا شوم نه تو ز من جدا شوی نه من ز تو جدا شوم نه من تو را رها کنم نه تو مرا رها، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا توئی که درد روح را ز فیض تن دوا کنی عقده ز کار عالمی به یک کرشمه وا کنی کلیم را عـصا دهی مسیح را دعـا کـنی چه میشود که یک نظر به قلب سنگ ما کنی ای که به یک اشاره ات سنگ شود طلا،رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا ولایت تو دین من نه دین من که دِین،هم محبتت فروغ دل چراغ هر دو عین،هم عنایت تو بیـشتر ز ظـرف عالمین، هم مـقام زائرت فـزون ز زائر حسین، هم رشک برد به زائرت زائر کربلا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا خزان شدم که بخشیم ز اشک و خون بهارها به هر دقیقه عمر خود کشیدم انتظارها که در طواف مرقدت مرا رسد فشارها کنم دراز دست خود به عجز و ناله بارها که پنجهام گره خورد به غرفۀ تو یا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا گلی که شد خزان تو بهار لاله چید از او دلی که شد از آن تو، فروغ حق دمید ازاو کسی که زائر تو شد عطا ز تو امید ازاو زلطف و مرحمت کنی سه بار بازدید ازاو تو را سزد تو را سزد تو را چنین عطا،رضا رضا رضا رضا رضـا رضا رضا رضا رضا مرا به مهر خود ببر که با ولات زیستم به تربتـت شـتافـتم به غـربتت گـریستم در آفـتاب صحن تو اگـر دمـی بـایـستـم به سـایۀ بـهـشت هم نـیـازمـند نـیـسـتـم جهنّم است بهرمن بهشت بیرضا،رضا رضا رضا رضـا رضا رضا رضا رضا رضا مرا تقرب خداست ولای تو سبــب شده مدح تووثنای تو دعای روز و شب شده هر نفسی که میزنم سلـسلةالـذهب شده کـبوتـر تو از ازل به ذکر تو ادب شده زبان من که باز شد تو را، زدم صدا، رضا رضا رضا رضارضا رضا رضا رضا رضا توئی توئی که چون خدا نظر به بنده میکنی توئی که جان مرده را دوباره زنده میکنی تو شام تیره راسحر زفیض خنده میکنی تو نقش شیرپرده را شیر درنده میکنی تو مور خسته را دهی بال و پرهما، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
ای بـوسـهگـاه خـیـل مـلک آسـتـانهات وی داده کــعبه تکیه به دیوار خانهات نازم به لطف و مرحمت ورأفتت که هست حتی به حـشر، بار غــم مـا به شانهات
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
ای مرغ جان، کبوتر صحن و سرای تو موسی به طورطوس، مدیحت سرای تو آنسـان که بر رضای الهی، تویی رضا باشد رضای حضرت حقّ، دررضای تو
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
زائرین تو فـقـط شیـعۀ اثنـی عشرند همه دلــباخـتـۀ عـترت خـیرالبـشرند همه گـشتند به دریای نگاهت تطهـیر به گل روی تو سوگند زگل پاک ترند زائرینی که به این کعبۀ دل، دل بستند تـا ابـد از حَـرمت دل نبـرند و نبرند گربه سوی حَرمت روی کنند اهل جحیم تا ابد از طمع روضۀ رضوان گذرند سـائـلان کرمت یکـسره اربـاب کرم زائـران حـرمت از همۀ خلـق سرند پا گذارند به بال ملک و طـرۀ حـور رهروانی که به سوی حرمت ره سپرند عالمی رو بـه روی پنجـرۀ فـولادت به امید کرمت همچو گدا پشت درند انـبـیا نـاز فـروشند به گـلزار بهشت اگر از دور به ایـوان طلایت نگرند مهر تو لاله و ریحان بهشت دل ماست حــاش لله که مـا را به جهــنم ببـرند "میثم" بی سر و پایم نظری کن مولا که مرا جزء محـبـّیـن تو آقـا شـمرند
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
حرم تو کعـبۀ دل، کرمت همه خـدایی کنی از کرامت خود به خدا خدا نمایی در بازتوست افزون من بی نوای محزون ز کــدام در درآیــم به بــهانــۀ گــدایی کرم تو می دهد رو به گـدای تو وگرنه نــدهنــد پــادشــاهان بــه فــقیر آشنایی من اگر گناه کارم تو رئوف ومهربانی کرمت نمی گذارد که کنی ز من جدایی تویی آن که هر که آید به زیارت تویک بار تو سه بار از عـنایت به زیارتش بیایی بـه خـدا گـنـاه کـارم دگـر آبـرو نـدارم چه شود دهی ز نارم به محبتت رهایی بکشم هماره نازت مگرم دهی اجازت که به یک زیارت تو سر وجان کنم فدایی همه را تو دست گیری همه را تو می پذیری چــه امیر شهر باشد چه فقیر روستایی به حریم توست بارم به حرم چه کاردارم کنــد از هــزار کــعبه حرم تو دلربایی کـرمت به کـل عالم حـرمت پناه "میثم" به شما از او توسل ز شما گره گشایی
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
ای عــکــس جــمـال کــبــریــایــی ای ســایــــۀ رحــمــت خــــدایـــی ای صـــدر نــشــین ســدره منــزل ای روشـــــنــــی ســـــراچــــۀ دل ای هــشت بهـشـت خــاک کــویـت ای خُــــلــد بــــریــن در آرزویـت ای قـــبــلــۀ عــارفــان مــطــافــت ای کعــبــه هــمیـشه در طــوافــت ای شــمــع جـلال بـــزم عـــرفــان سلــطــان زمــن شــه خــــراســان این خطه که چرخ چون توماه است بر اهــل یــقــیــن پناهــگــاه اسـت شد از همه جــا کسی که مـأیــوس رو کـرده به خـاک خــطّـۀ طـوس ایــن درگــه رشـــگ عـرش اعـلا بــــر فــوج مــلــک بــود مــصـلا چون فـرش عجب نه گـر بـدین در جـبـریل امــیـن فـکــنــده شـهــپـر
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
شـأن تـو را به شـیـوۀ نـاز آفـریـده انـد ذاتــا" مـــرا بــرای نــیــاز آفـریده اند از آتـش زیـارت تـو شـعـلـه می کـشـد دل را بــــرای سوز و گداز آفریده اند بیخود به سوی کوی تو من رو نمیکنم این قـبــله را برای نــمـاز آفـریـده انـد جز این که هرکجا بتوان یا رضا شنید خـورشـید را بـرای چه بـاز آفریده اند یک قطـره آب بودم و دریا شدم کنون این قــوم را چه آیــنـه سـاز آفریده اند گاهـی فـراز قُـربـم و گاهی فـرود بُعد این راه را نـشـیـب و فـراز آفـریده اند پـیـونــد مــا و تــو ز ازل تـا ابـد بُـوَد این رشـتـه را چـقـدر دراز آفـریـده اند ما را غلام حلقه به گوشت ولی تو را پـروردگـار بــنــده نــواز آفــریـده انـد شـعـریم و پشت ظاهـر ما معـنی دگر مـا را ز مـسـتـعـار مـجـاز آفـریـده اند
: امتیاز
|
مدح امام رضا علیهالسلام
دست اگرباشد دخيل كنج دامان بهتر است از نماز شب توسل بر كريمان بهتر است دل ولو كوچك،به لطف تو بزرگی می كند يك دل آباد از صد شهر ويران بهتر است حرف ما آن است كه آهوی نيشابور گفت گاه، مديونت شدن از دادن جان بهتر است دست بر سفره نبردم تا خودت تعارف كنی تعارف اهل كَرم ازخوردن نان بهتر است يك كمي بنشين كنار ما،پذيرائي بس است ميزبان كه می نشيند حال مهمان بهتر است صبح محشر هركسی دنبال ياری می دود يار ما باشد اگر شاه خـراسان، بهتر است
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
کـتـیبه های حـریـم تو مصحـف نورند کـبوتـران تو در چشم اهل دل حـورند نوشته بر در صحنت حـدیث زیــبایی که زائرین تو در حشر با تو محشورند نـجـات دور سـر دوسـتـانــتـان گـردد هلاکت است بر آنان که از شما دورند به زائرین تو نازم که با غم دو جهان به یک نگه که به قبرت کنند مسرورند به راهـیان حـریم تو می برم حـسـرت که گرم عمرۀ مقبول وسعی مشکورند فـرشـتگـان الهـی برای کـسب شـرف به خـاکـبـوسـی این آسـتـان مـأمـورنـد هزار عـیسی مریم در این حـرم زائر هزار موسی عـمـران مقیم این طورند سـیـاه روزی وهـابـیان ببـین که ز تو هزار مـعـجـزه دیـدند و باز هم کورند گدایی سر کوی تو فوق سلطنت است خوش آن گروه که دراین مقام مشهورند ندا دهند دراین بقـعه روز و شب میثم که نارها همه از فیض این حرم نورند
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
رأفـت در آسـتان تو تـفـسـیـر می شود دل با خیال حسن تو تسخیر می شود صـدهـا هــزار نـامـۀ آلــوده از گــناه با یک نگاه عـفو تو تطهیـر می شود پیش از اجل به خانـۀ چشمم قدم گذار تعـجـیـل کن فـدات شوم دیر می شود حتیّ سکوت در حرم تو عبادت است اینجا نـفـس به یاد تو تکـبیر می شود اینجـا اگـر کـبـوتـر دل آیـد از بهـشت اطـراف گـنـدم تو زمین گـیر می شود در میهـمانـسرای تو مهمان چو پا نهد از میوه های باغ جنان سیر می شود دیوانه می شود دل عاقل در این حـرم دیـوانه ای که عاشق زنجـیر می شود صیّـاد را به نـیـم نگـه صیــد می کـنی آهو به یک ضمانت تو شیر می شود بیداری اش به عرش خدا با ملایک است خوابی که در حریم تو تعبیر می شود میثم بگو به کوری دشمن، ثنای دوست کاین جا قلم به دست تو شمشیر می شود
: امتیاز
|